کد مطلب:53159 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:305

اسلام را پذیرفتند











قومی از یهودیان نزد خلیفه دوم آمدند و گفتند: «آمدیم تا از تو مطالبی را بپرسیم، اگر صحیح جواب دادی مسلمان می شویم و از تو متابعت می كنیم؛ خلیفه گفت: هر چه می خواهید بپرسید؟ گفتند: ما را از قفلهای آسمان هفت گانه و كلیدهای آن آگاه كن؛ از قبری كه صاحبش را گردش داد مطلع ساز؛ از كسی كه قومش را انذار داد نه از جن بود و نه از انس خبر ده، مكانی كه آفتاب فقط یك بار بر آن تابید و دیگر بر آن نتابید نام ببر؛ از پنج جانداری كه در رحم خلق نشدند آگاه كن، از یك و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده و یازده و دوازده تا توضیحات لازم را بده».

خلیفه سرش را به زیر انداخت و چشمان خود را باز كرد و گفت: از من مطالبی می پرسید كه نمی دانم ولی پسر عموی پیامبر همه سئوالهای شما را جواب خواهد داد.

پس كسی را فرستاد خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و از او خواست بیاید و جواب سؤالهای یهودیان را بده؛ حضرت وقتی تشریف آوردند، خلیفه گفت: ای اباالحسن! این قوم یهود از من مسائلی را پرسیدند كه برای هیچ یك از آنان پاسخی ندارم.

آنان گفتند: اگر جواب صحیح را بگویی اسلام می آوریم، حضرت به آنان فرمود: ای قوم یهود! سئوالات را بپرسید، آنان همان سئوالات را دوباره تكرار كردند و حضرت فرمود: غیر از اینها سئوالات دیگری ندارید؟ عرض كردند: نه ای پدر حسن علیه السلام و حسین علیه السلام.

حضرت فرمود: «قفلهای آسمان هفتگانه شرك به خدا است و كلیدش گفتن «لا اله الا الله»؛ اما آن قبری كه صاحبش را گردش داد، ماهی بود كه یونس را در هفت دریا سیر داد؛ آنكه قومش را انذار داد، نه از جن بود و نه انس، مورچه ای بود كه با حضرت سلیمان بن داود صحبت كرد؛ آن مكانی كه یك بار آفتاب بر آن تابید و دیگر نتابید دریا بود كه خداوند حضرت موسی علیه السلام را از آن نجات داد و فرعون و پیروانش را در آن غرق كرد (وقتی دریا شكافته شد آفتاب تابید و بعد از غرق شدن فرعونیان دریا به هم آمده و دیگر آفتاب بر آن نتابید)؛ آن پنج موجودی كه در رجم خلق نشدند: حضرت آدم و حوا و عصای موسی و شتر صالح و گوسفندی كه عوض حضرت اسماعیل ذبح و قربانی شد، می باشند.

اما جواب آن دوازده تا این است: یك، خداست؛ دو تا، آدم و حوا می باشند؛ سه تا، جبرئیل و میكائیل و اسرافیل است؛ چهار تا، تورات و انجیل و زبور و قرآن است؛ پنج تا، پنج نماز واجب شبانه روزی می باشند؛ شش، آن كلام خداست كه آسمان و زمینرا در شش روز خلق كرد؛ هفت، هشت، قول خداست كه می فرماید: «و یحمل عرش ربك فوقهم یومئذ ثمانیه»: «عرش پروردگار تو را بر فراز ایشان در آن روز هشت تن در بر دارند.»،[1] .

نه، آن آیات و معجزات بود كه موسی بن عمران داشت. اما ده، آن قول خداست: «وواعدنا موسی ثلاثین لیلة و أتممناها بعشر»: «و وعده كردیم با موسی سی شب و تكیل آن به ده كردیم.»[2] .

اما، یازده قول حضرت یوسف علیه السلام است كه به پدرش عرض كرد: «انی رأیت أحد عشر كوكبا»: «ای پدر به خواب، یازده ستاره را دیدم »،[3] .

اما دوازده، آن كلام حق است به حضرت موسی علیه السلام: «اضرب بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا»: «ای موسی با عصایت بر سنگ بزن، پس دوازده چشمه آب از آن ظاهر شد.»[4] .

هودیان از جواب سئوالاتشان خوشحال شدند و عرض كردند: ما شهادت می دهیم كه خدا یكی است و پیامبر فرستاده خداست و تو پسر عموی رسول خدا می باشی؛ سپس رو به خلیفه كردند و گفتند: ما شهادت می دهیم كه علی علیه السلام برادر رسول خداست و به این مقام امامت سزاوار است، و همگی اسلام آوردند.[5] .









    1. الحاقه 17.
    2. اعراف:142.
    3. یوسف 4.
    4. بقره:60.
    5. الخصال، ابواب الاثنی عشر، ج1 نقل از داستانهایی از زندگانی حضرت علی علیه السلام، ص106.